۱۳۸۸/۰۶/۰۱

آن چه ما ادبيات مي ناميم- هانس گئورگ گادامر


هانس-گئورگ گادامر (به آلمانی: Hans-Georg Gadamer) (۱۱ فوریه ۱۹۰۰۱۳ مارس ۲۰۰۲) فیلسوف برجستهٔ آلمانی در سنت قاره‌ای و نویسندهٔ اثر مشهور حقیقت و روش (۱۹۶۰) بود.ادامه مطلب

آنچه ما ادبيات مي ناميم.نوشته :"هانس گئورگ گادامر"

منبع: والس ادبي
آنچه ما ادبيات مي ناميم نه با بازگشت به زمان گذشته، يعني زمان پيدايش آن، بل با شركت فعال و سازنده در آنچه امروز گفتني ست درك مي شود. به راستي، نكته ي اصلي مناسبت ميان افراد نيست، (مثلا ميان خواننده و مولف كه چه بسا يكسر ناشناخته است) بل شركت در مبادله اي است كه متن با خواننده برقرار مي كند. زمان ادراك متن و معناي آنچه در متن گفته مي شود، هر دو به زمان حاضر برمي گردند، و يكسر از آن سنتي كه به پندار ما مولف در آن جاي گرفته است و از تمايل ما به كاربرد تاويل تاريخي آن سنت مستقل هستند.
هر دوره از سر ناگزيري، متن را چنانكه پيش رويش قرار گرفته است مي خواند. چرا كه وابسته است به سنتي كه درونش بهره اي مادي دارد و ناگزير است در آن خود را بشناسد. معناي راستين متن چنانكه در كار تاويل كننده مطرح مي شود، به عناصر محتملي وابسته نيست كه خصلت نماي دوران مولف و مخاطب هاي هم روزگارش هستند. چرا كه اين معنا دستاورد شرايط تاريخي تاويل كننده و از اين رهگذر، تمامي فراشد عيني تاريخي است…. معناي متن از نيت مولف فراتر مي رود، نه گاه به گاه، بل همواره. شناخت فراشدي تكرار شونده نيست. بل هميشه داراي منش آفريننده است. … هر كس كه چيزي را مي شناسد، آن را به گونه اي متفاوت مي شناسد.

۴ نظر:

هنگامه .ه گفت...

درود و سپاس...خوبي؟دلم تنگ شده بود!خوشحال شدم دوباره ديدمت دوست ايام ماضي و هنوز

شهرام بیطار گفت...

سلام سروش عزیزم . به نظر من هم ادبیات بسته به شرایط زمانی و تعبیر های خوانندگان ممکنه فرق کنه . میبینی نویسنده در زمانی خاص مطلبی رو با توجه به اتفاق خاصی که براش افتاده مینویسه . اما تو زمانی دیگه و مکانی دیگه با توجه به تفاوت های فرهنگی ممکنه از داستانش تعبیری دیگه بشه که حتی خودش هم همچین منظوری نداشته بوده . و این روز ها هم با توجه به جو حاکم و آزادی نسبی که توی اینترنت هست اکثر داستان ها بوی اعتراض و سیاست میدن . ممنونم برای اطلاعات مفیدت



با درود و سپاس فراوان : شهرام

Unknown گفت...

هنگامه عزيز
من هم دلم برات تنگ شده بود.
شهرام عزيز كاملن درست مي گي . اين ناگزيز جامعه ما شده

azadeh davachi گفت...

سلام آقای علیزاده عزیز
ممنونم از حضورتان در وبلاگم پیشتر نقدهای شما را خوانده بودم و ممنونم از ارسال لینک من هم وبلاگ شما را به پیوندهایم اضافه کردم شاد باشید و برقرار