۱۳۸۸/۰۵/۱۴

صد و سه سالگي مشروطه




دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی است نازنین!
و عشق را
کنار تیرک راهبند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوختیار سرود و شعر
فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه پنهان باید کرد

اینک قصابانند
بر گذرگاهها
مستقر٬
با کنده و ساطوری خون آلود
روزگار غریبی است نازنین!
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه
بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی است نازنین!
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه پنهان باید کرد.

31/4/1358
احمد شاملو
درود بر مهربان ياران




اين روز ها ايران آبستن حوادث تاسف باري است. گويي اين حوادث جوري با تاريخ گره خورده است كه نمي توان بي ياد آوري گذشته از آن ها گذشت.


امروز مراسم تحليف احمدي نژاد و سوگند خوردن او را در مجلس شوراي اسلامي از طريق تلويزيون ديدم.


راستش 10 روز گذشته اصلن تلويزيون روشن نمي كردم و خيلي از مسايل كذايي را نديدم. مانند پخش اعترافات و دادگاه غير قانوني وغير شرعي ، ابطحي و عطريانفر و اخبار تهوع اور بيست و سي و ....


اما امروز تحليف اين جناب راديدم. اميد وارم كسي كه حتي نمي تواند يك معاون اول به اختيار خودش انتخاب كند - حالا يا ديدش اين قدر ضعيف است كه آدم عوضي انتخاب مي كند و يا نه ان قدر ضعيف و عروسك خيمه شب بازي است كه نمي تواند يك انسان سالم و مفيد از نظر خودش را در مقام معاون اولي اثبات كند- اين سوگند مرا برد به زمان مشروطه و مجلس دوران مشروطه و خواست هاي مشزوطه كه شايد عبارت بودند از مدرنيته كردن ايران و استحكام دولت مركزي قوي و كسب ازادي هاي انساني و كرامت انساني و دموكراسي با ايجاد مجلس شوراي ملي و ايجاد عدالت خانه و دادگستري در ايران.


صد و سه سال از آن تاريخ مي گذرد. صد و سه سال پيش مظفرالدين شاه فرمان مشزوطه را امضا كرد و حاكميت قانون و مبارزه با استبداد و نامحدود بودن قدرت يك فرد و رد سايه خدا بودن سلطان و قدرت او را مشروط به قانون كردن، امري بود كه خواست ملتي بود كه زود تر از تمام مردم خاورميانه به سمت مشروطه و دموكراسي رفتند.


حال بعد از صد و سه سال گويي هنوز مردم تشنه همان اصول مشروطه اند و هنوز به آن دسترسي نيافته اند.


مجلسي كه با فيلتر شوراي نگهبان تشكيل شده و با رد صلاحيت هاي گسترده و عملكرد بسياري از نمايندگان در وقايع اخير مجلسي فرمايشي به نظر مي رسد. و آن قدر اين مجلس ضعيف است كه حتي نمي تواند به وظايف قانوني خود كه بازديد از زندانيان محكوم است هم آزادانه بپردازد. نمي تواند ازادانه تحقيق و تفحص كند و بنا به گفته نمايندگانش به آن ها تذكر مي دهند كه صحبت هاي خود را با اعترافات هماهنگ كنند! و رييس كميسيون تحقيقش استعفا مي دهد. (نقل از روز نامه اعتماد ملي)


در اين مجلس رييس جمهوري سوگند مي خورد كه گويي خود هم مي داند مشروعيت دولتش چندان مورد قبول نيست و هنگامي كه مراسم تحليفش دارد در تمام دنيا پخش مي شود مي گويد كه ‹ كشور هاي خارجي مي گويند كه ما دولت را قبول داريم اما پيام تبريك نمي فرستيم! › و بعد از قول مردم ايران ناراحتي خود را بيان مي كند كه ‹ ما به تبريك و يا عدم تبريك شما احتياجي نداريم!›


اين رييس جمهور مي داند مشروعيت بسياري از مقامات و سياستمداران و علما و مراجع تقليد را هم ندارد همان طور كه بسياري از آنان در مراسم تنفيذ و تحليفش شركت نكردند. حتي رهبر هم با او رو بوسي نكرد! و چندي قبل بخاطر انتخاب مشايي به سمت معاون اولي و عزل تعدادي از وزيران فقط به خاطر موافق نبودن با او مورد شماتت قرار داد.


همين رييس جمهوري كه بهترين و همسو ترين وزرايش را به خاطر اختلاف نظر بر كنار مي كند امروز دوباره سوگند خورد كه خودكامه نباشد! آيا اين مجلس مي تواند جلوي خودكامگي ها را بگيرد؟!


آيا اين رييس جمهور مي تواند تمام مردم و جناح ها را به وحدت برساند و از تمام نيروهاي مفيد و موثر كشور در راستاي بالندگي و رشد كشور استفاده كند؟


آيا اين رييس جمهور مي تواند پاسدار قانون اساسي باشد كه به گفته خيلي ها نيروهايي بالاتر از قانون اساسي در كشور وجود دارند كه همه چيز را زير پا مي گذارند و حتي به نمايندگان مجلس هم پاسخگو نمي شوند ؟!


آيا اين رييس جمهور با توجه به رابطه بدش با بسياري از كشور هاي قدرتمند و موثر دنيا ، مي تواند از امتياز دهي هايي كه به منافع ملي لطمه مي زند بگريزد و كشتي مملكت كه بارش اقتصاد و سياست خارجي و منافع كشور است را به سلامت رهنمون شود؟!


آيا زماني كه به اين جواب ها مي رسيم دير نشده است؟


آزمون هاي بسياري در برابر دولت و مجلس و ملت قرار دارد كه همه آن ها در تاريخ ثبت مي شوند و بايد نشست و ديد كه آيا ما شبيه اعقاب خود در مشروطه هستيم و يا نه؟


به اميد آزادي تمام زندانيان در بند


به اميد استقلال و آزرادي و دموكراسي براي ايران


به اميد رخت بر بستن دروغ از كشور ايران


14 امرداد


سروش عليزاده


رشت

۳ نظر:

بامدادامید گفت...

دروغ
دروغ
دروغ
به آیینه هم حتی دروغ

الهام کیانپور گفت...

سلام و درود بر دوست عزیز و هنرمندم
مطلب به جا خوبی را آپ نمودید .
با نقطه چین منتظر شما هستم ...
پایدار باشید

رستم فرخزاد گفت...

سروش جان درود فراوان. من هم تولد 103 سالگی این پیر مرد فرزانه رو که همچنان سرپا ایستاده تا حقش رو بگیره به شما و جامعه روشنفکر ایرانی تبریک میگم.
سروش جان تمام سوالاتی که مطرح کرده بودید را اگر در قالب یک واژه آن هم "بحران" بخواهیم به آن نگاه کنیم جوابی بسیار طولانی دارد.
اتفاقا در پیوند با همین موضوع "بحران" که در قالب سوالاتی به آن اشاره داشتید بنده بروز هستم برادر.

موفق و پیروز باشید.