۱۳۸۹/۰۳/۲۸

خوزه ساراماگو نویسنده و برنده نوبل ادبیات در گذشت


درود بر مهربان یاران

خوزه ساراماگو هم به بهشت نویسنده ها و شاعران پر کشید.

کوری را چند بار خوانده بودم. هر دو ترجمه موجودش را چند بار خوانده بودم.

حیف شد . حیف شد .حیف شد . اندوهگینم

سروش علیزاده

رشت


خوزه ساراماگو، نویسنده رمان کوری درگذشت
خوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی و برنده نوبل ادبی امروز، هجدهم ژوئن در سن ۸۷ سالگی در جزیره قناری درگذشت.
این نویسنده کمونیست در سال ۱۹۲۲ در محله آزینهاگای لیسبون متولد شد و پس از کار در یک انتشاراتی و روزنامه‎نگاری در سن چهل سالگی به نویسندگی روی آورد.

نخستین کتاب او با نام اشعار محتمل(Os poemas possíveis) در سال ۱۹۶۶ منتشر شد و انتشار رمان‌های «یادنامه» (۱۹۸۲) و «سال درگذشت ریکاردو ریس» (۱۹۸۴) او را به یک چهره جهانی تبدیل کرد.
شیوه نگارش ساراماگو در داستان‌نویسی از سویه‌های باروک برخوردار است و منتقدان توانایی او را در تصویرسازی ستوده‌اند.
ساراماگو در سال ۱۹۹۱ رمان «انجیل به روایت عیسی مسیح» را منتشر کرد. کلیسای کاتولیک این اثر را کفرآمیز خواند و وزیر فرهنگ وقت پرتغال نام ساراماگو را از فهرست نویسندگان پرتغالی برای دریافت جایزه ادبی اروپا خط زد.
ساراماگو در سال ۱۹۹۸ نوبل ادبی را از آن خود کرد و در سال ۲۰۰۴ در انتخابات اروپا از طرف حزب کمونیست پرتغال کاندید شد
وی و همسرش به عنوان اعتراض به این اقدام تبعیض‌آمیز از پرتغال به جزایر قناری مهاجرت کردند.
ساراماگو در سال ۱۹۹۸ نوبل ادبی را از آن خود کرد و در سال ۲۰۰۴ در انتخابات اروپا از طرف حزب کمونیست پرتغال کاندید شد.
رمان «کوری» یکی از آثار شناخته شده ساراماگو در ایران، بیش از ۱۵ بار تجدید چاپ شده است.
بالتازار و بلموندا (۱۹۸۲)، سال مرگ ریکاردو ریس (۱۹۸۶)، بلم سنگی (۱۹۸۶)،تاریخ محاصره لیسبون (۱۹۸۹ )، انجیل به روایت عیسی مسیح، (۱۹۹۱)،کوری (۱۹۹۵ )، همه نام‌ها (۱۹۹۷)، غار (۲۰۰۱) و بینایی (۲۰۰۴) از جمله آثار منتشر شده از سوی این نویسنده پرتغالی هستند.

۸ نظر:

مسعود مهدوی گفت...

«تنها صداست که می‌ماند.»

درود بر تو یار دیرینه‌ی خودم!
فردا حتمن کوری را می‌خرم و در اولین فرصت می‌خوانم.
هر چه قدر هم بخواهیم مرگ را حقیقتی انکارناپذیر به حساب بیاوریم، باز هم مرگ هنرمندان اندوه‌بار است. اما انسان‌هایی که به حدِ نهایی آدمی اندیشیده‌اند، جاودانه‌اند.

پست قبلی هم خواندم. خسته نباشی و دست مریزاد.

سامان گفت...

ناراحت شدم
انشاءلله خدا روحش رو با مرحومصادق هدایت محشور کنه
قالب جدیدت هم بهتره از قبلیا

محمود گفت...

خدایش بیامرزد
کوری اش هنوز که هنوز است، بعد از سالها، طعمش زیر زبانم است...
پاینده باشید

شازده کوچولو گفت...

کوری عظیم ترین رمانی است که تابه حال خوانده ام
نمی توان ژوزه ساراماگو را از یاد برد حال با نوبل یا بی نوبل
کوری کتابی است ماندنی

بهروز گفت...

وبلاگ قشنگی دارید.خدا ساراماگو را بیامرزد.نویسنده خوبی بود.کتابهای قشنگی مینوشت

داستانسرا(عمولی) گفت...

خدا رحمتش کنه ٰاینکه غصه نداره عسییییییییس دل مرگ حقه ٰامروز براتو ٰفردا برا مهدی رضائی ٰیه دویس سال دیگه هم شاید خدای نکرده زبونم لال برا من پیش بیادٰزیاد خودشو ناراحت نکن.بوس:(

مریم اسحاقی گفت...

« از وقتی که به دنیا آمدیم، می دانیم که بالاخره یک روزی می میریم؛ به همین دلیل از بعضی لحاظ انگار که مرده به دنیا آمدیم.»
ژوزه ساراماگو.

سایه سپید گفت...

تاسف برانگیزه..خدایش بیامرزاد