۱۳۸۸/۰۸/۱۶

شعري از حميد نظر خواه - براي نقد و نظر

درود بر مهربان ياران
خوشحالم كه دوباره تونستم آي دي خودم رو باز كنم. جي ميلم رو چك كنم و مي تونم يك پست توي وبلاگم بزارم.
بچه كه بوديم مي گفتند شيطوني كني لولو مي اد خوردني هات رو مي خوره.
حالا بزرگ كه شديم مي گند شيطوني كني لو لو مي آد اينترنت تو رو قطع مي كنه.
به هر حال زمان گذشته . چه اون موقع و چه اين حالا هنوز شيطوني همون شيطوني و لو لو همون لو لو ،
با اين فرق كه همه چي واقعي تر شده ؛ بچه كه بوديم مي گفتيم اگه لو لو بياد خونه مون مي گيم آقا پليسه بياد دستگيرش كنه ،
اي دل غافل نمي دونستيم لو لو همون آقا ....
عكس بالا براي دوست عزيز من حميد نظر خواه است . خيلي وقته ازش خبري ندارم.
شعرش رو هم بي اجازه گذاشتم تو وبلاگ. خودش خبر نداره. البته من از بچه هاي رشت هيچ وقت اجازه نمي گيرم.
حميد نظر خواه از گيلكي سرايان خوب شعررشت هست و در هسا شعر هم بسيار فعاله .
هر كي نمي دونه هسا شعر چيه به من ارتباطي نداره مي تونه بره بفهمه! شعر هاي سپيدش رو هم خيلي دوست دارم.
حالا اين نوشته چرا لحنش اين طوري شده خودم هم نمي دونم.
1.
گره مي خورد زني
در اندوه عقيم شدن شعر هايم
و من
دنبال جايي براي خوابيدن
مي گردم.
2.
كودك
اندام لاغر شعرم نيست
مچاله اش نكنيد.
3.
تقويم را ورق مي زنم
به هيچ تولدي نمي رسم
زنم مي گويد:
احمق ها هيچ وقت مرگ را تجربه نمي كنند.
4.
شعر مي رويد
كنار ديسي پر از نارنگي هاي سبز و زرد
و زنم در آشپزخانه ،
در تدارك رفتن از خانه ام.
سپاس بسيار از شهرام بيطار
بابت دست كشيدن به سر روي وبلاگ روايت پارسي
رشت
سروش عليزاده

۹ نظر:

نویسنده مهمان گفت...

حاجی ما که نقد بلد نیستم و تو کار شعر وشاعری حرفه ای هم نیستیم ولی به عنوان یه خواننده ی معمولی از این شعر لذت نبردم.

حسين طوافي گفت...

سلام سروش عزيز و نمي داني چقدر از اين كه شعر ي از حميد گذاشته اي خوشهالم . البته كه شعر خوبي بود و از جنس خود حميد بود. نمي خواهم وارد نقد شوم كه اصولن اهل اين كار نيستم و خود ات مي داني كه من تعمدا شعر ديگران را نقد نمي كنم . نه چون خيلي ها كه چون نمي دانند مي گويند نمي خواهند وارد نقد شوند . بگذريم ...

شعر خوبي بود . شاعر خوب با موتيف هايش كنار آمده و از ظرفيت هاي زبان گفتگوي امروز به خوبي بهره برده است
اما يك سوال
اين شعر كجاي مبحث بزرگ ماندگاري و يا عدم ماندگاري بر اساس معيار هاي كهن و مدرن در شعر فارسي قرار دارد ؟ و اصولن چه چالشي را در ذهن خواننده بر مي انگيزد ؟


حالا بايد يك حميد اينجا مي بود تا جواب بدهد . نه ؟

دست خیال گفت...

سلام سروش جان.بس که دیر به دیر مهمانت می شوم هر بار باید بگویم دکور جدید مبارک.شرمنده بابت تاخیر در سر زدن باور کن این روزها عجیب دست و دلم برای نوشتن سنگین شده حتی شعر که رفیق تمام لحظاتم بود هم قهر کرده ... امان از این روزها.
خوشحالم که شعر هم گذاشتی.از ترکیب " اندوه عقیم شدن شعرهایم" لذت بردم شاید جوری همذات پنداری بود.

شهرام بیطار گفت...

سلام سروش . من هم زیاد اهل شعر نیستم ولی زیبا بود . در کل من برای همه شعر ها همین رو میگم :وینک
در مورد قابل جدید هم من که کاری نکردم رفیق . همه اش سلیقه خودت بود . خوشحالم که خوشت اومده . مواظب خودت باش




با درود و سپاس فراوان : شهرام

ایوب بهرام گفت...

با عرض سلام خدمت دوست عزیزسروش علیزاده

با داستان گُل بازی به روزم ومنتظر نقد وزین شما
[گل]

بهار ایرونی گفت...

راستش من همیشه با شناختی که از شاعر یه شعر دارم در مورد نوشته اش قضاوت میکنم
یعنی تقریبا بدترین کار
ولی چیکار کنم دست خودم نیست
شعرشون کوتاه و جرقه مانند بود
از خوندنش لذت بردم

بهروز گفت...

سلام سروش جان
خسته نباشی
ماهم از این که آمدی خوشحالیم.نکته ای که باید بهت بگویم این است که شاید شیطنت همان شیطنت باشد اما لولو همان لولو نیست.لولوی دیروزهای ما نبود و در حد افسانه بود اما این لولو به طرز افسانه واری وجود دارد. پس مراقب خودش باش.
به ما هم سر بزن.

نيره نورالهدي گفت...

سلام
كاش زيرنويس توضيح مي داديد تاج ريزي رو.اما در كل سروده رو كه خوندم با آهنگ ژرفش هماهنگ شدم.بخصوص با برش :...از ...تعريف بالا مي رفتند بسيار زيبا بود.
در كل روايت پارسي زنده هست و هميشه داستانها و مطالب و تراوشات زيبايي رو براي همه به اشتراك مي ذاره.ممنونم از اين همه تلاش.
پاينده باشيد...

آیسان گفت...

سلام
بهید بگم منم خیلی وقته که از عالم شعر بیرون اومدم البته به خاطر جبر زمونه،ولی خیلی قشنگ بود