زنده یاداکبر رادی نمایشنامه نویس بزرگی است
که به آسانی نمی توان از کنار نامش گذشت . فعل« است »به کار بردم چون هنوز هم در
نمایشنامه هایش زنده است و هنوز هم از باران و زیبایی رشت برایمان می گوید. اجرای
نمایش روزنه آبی به کارگردانی علیرضا پارسی که به تازگی توسط بنیاد اکبر رادی هم
مورد تقدیر قرار گرفته یک اتفاق مهم است و نباید به آسانی از کنارش گذشت. دلی
بزرگتر از دل یک شیر می خواهد که نمایشی با این همه بازیگر و دکور را به روی صحنه
ببری و آن هم در روزگاری که نه بودجه ای
هست و نه تماشاگر قابل قبولی برای تمام اجراهای نمایشی گیلان. این بهانه ای شد تا
گفتگویی داشته باشم با علیرضا پارسی کارگردان تئاتر روزنه آبی و محمد شکوری بازیگر
نقش انوش این نمایش.
خزر - علیرضا جان کمی
برایم از گروه تئاتر خورشید و نمایش هایی که به روی صحنه برده اید و برنامه هایی که
برای آینده دارید بگو ؟
* گروه تئاتر
خورشید در سال های بسیار دور به نام شالیزار فعالیت می کرد که بعد به نام گروه
خورشید تغییر نام داد. از حدود سال 1384 در اداره ثبت شرکت ها به عنوان خانه تئاتر
خورشید رسما به ثبت رسید و تنها گروه تئاتری در استان گیلان است که توانست به مدیر
مسوولی من ثبت شود. در حال حاضر اعضای فعال این گروه رضا حقیقی ،محمد رضا زارعی ،
اکبر پورپاک نیا، سید محمد حسنی، محمد شکوری، خورشید محب پور ،مریم سعادت ،طوبی
پارسی و تعداد دیگری از هنر مندان است که تقریبا اعضای گروه به 30 نفر می رسند و تا
حالا 48 نمایش از نویسندگان مطرح کشور و نوشته های خودم را به روی صحنه برده ایم.نمایش
هایی که یادم هست و برایت بگویم پایین گذر سقاخانه،مرگ در پاییز، آهنگ های شکلاتی،
روزنه آبی،سیاه ریحون،تی تی،عروس باران،عشق آباد،بلبل سرگشته،سوگ جامه،بلوط های
تلخ،و تعداد دیگری که حالا حضور ذهن ندارم. برای آینده هم در نظر داریم نمایش های
سمفونی پنج گانه زندگی،ستاره و شب های بی مهتاب از نوشته های خودم و رضا موتوری
محمد چرمشیر، ملودی شهر بارانی را کار کنیم و اگر بشود تا بهار 94 به روی صحنه
ببریم. سعی می کنم از جوانان بیشتری برای اجراهایمان استفاده کنم.تا خدا چه
بخواهد.
خزر – شنیدم امسال
در تهران توسط بنیاد رادی از شما تقدیر شد. کمی از فضای آن روز و اتفاق هایش برایم
بگو؟
*اوایل آبان ماه از من دعوت شد تا در مراسم
ویژه ای که توسط بنیاد زنده یاد اکبر رادی در مجموعه تئاتر شهر با حضور اساتید
دانشگاه،مسوولین مراکز هنری دانشجویان و بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما شرکت
کنم. به غیر از من از هادی مرزبان،محمد چرمشیر و صدرالدین شجره هم دعوت بودند و از
سه کارگردان و یک نمایشنامه نویس تقدیر شد و تنها کسی که از شهری غیر از تهران
دعوت شده بود من بودم. به خاطر نمایش هایی که از اکبر رادی در طی این سال ها به
روی صحنه برده بودم.شاید در طول 9 سال گذشته بیشترین آثار رادی را من اجرا کرده و
به روی صحنه بردم.
خزر - اگر
اشتباه نکنم روزنه آبی اولین نوشته اکبر رادی است. این نمایشنامه حدودا در سال های
1338 تا 1340 نوشته شده و زمان داستان هم در دوران 1330 می گذرد. درون مایه نمایش
هم غلبه مدرنیته بر سنت را روایت می کند. صحت این گفته ام در جای جای متن و اجرای
شما قابل مشاهده است. سوال من این است در سال 1393 که مدرنیته بر جامعه ایران غالب
شده و اکثریت جامعه آغشته به مدرنیته شده اند چه انگیزه ای داشتی که نمایش روزنه آبی را روی صحنه ببرید و آیا فکر نمی کنید این نمایش نمی
تواند پاسخ گوی مخاطب این دوره از جامعه ای که در آن زیست می کنیم باشد؟
*ببین من برعکس تو
فکر می کنم.من می خواستم با اجرای این نمایش این پیام رو منتقل کنم که درست است که
مدرنیته بر جامعه کنونی ما استیلا پیدا کرده اما نیاز به توجه ویژه به سنت های
گذشته داریم که بتوانیم در کنار مدرنیته به صورت یک زندگی مسالمت آمیز ترویج
دهیم.واقعا اگر امروز بسیاری از خوبی های دوران گذشته قراموش شده،مثلن وقتی دور هم
جمع می شویم اکثر سر ها توی گوشی موبایل است و روابط ها کمرنگ شده است. این اجرا
ها می تواند تلنگری باشد به تماشاگر که دنیای زیبایی هم وجود دارد و باید به آن
رجوع کرد.
خزر- لطفا
تحلیلی اجمالی از سه کاراکتر پیله آقا ، انوش و همایون برای ما داشته باشید و
روابط و تاثیر گذاری این سه کاراکتر را در نمایش برایمان شرح دهید؟
* پیله آقا
بازاری ناخن خشک منفعت طلب خشک و نوکیسه است که سر و سری هم با آدم های سطح بالای
شهر دارد و تلاش می کند با رشوه و مال و منال نسبی اش شاید بتواند به منصبی برسد.
از طرفی هم سلطه و نفوذ استبدادی اش بر خانواده را در تهدید می بیند. وقتی انوش که
خواستگار دخترش است در برابرش قد علم می کند بیشتر امنیت و اعتبارش را در بیرون و
داخل منزل در خطر می بیند و سعی در حفظ موقعیت خود دارد.انوش خواستگار افشان
وامدار یک کینه قدیمی خانوادگی است. می خواهد از گذشته اش فرار کند و با نقشه وارد
زندگی پیله اقا و خانواده اش می شود و فرزندانش را تحت تاثیر قرار می دهد تا به
مال و ثروت او دست پیدا کند و در عین حال انتقامش را بگیرد. در این میان از دوست
خانوادگی پیله آقا به نام همایون استفاده می کند تا بیشتر بتواند در خلوت خانواده
پیله آقا رخنه کند.همایون که به بن بست رسیده در انتظار لحظه ای است که خود را
محاکمه کند. به نوعی در دوستی به انوش خیانت می کند و او را تنها می گذارد. هر دوی
آن ها به نوعی قصد ترک و دیار خود را دارند تا شاید بتوانند هویت جدیدی برای هویت
گمشده و یا بهتر بگویم از دست رفته شان پیدا کنند.
خزر - می خواهم بدانم چگونه به اجرای این نمایش رسیدید
و روند تولید اجرای نمایش چگونه بوده است. خیلی ساده تر بگویم کسی که نقاشی حرفه
ای می کشد یک ذهنیتی را برای اجرای نقاشی در نظر دارد.آیا شما برنامه ای از قبل
برای این اجرا داشتید. اگر ممکن است چند نمونه از جزییاتی را که با ان به کلیت
رسیدید را هم برای ما بگویید مثل میزانسن ها و ....؟
*من برای
اجرای نمایش هایم دغدغه هایی دارم و آن ها را در سوال های قبلیت پاسخ دادم. به تم
و موضوعاتی از قبیل فولکولور ،مسایل اجتماعی و دغدغه های زندگی روزمره برای انتخاب
متن توجه می کنم.وقتی نمایشی را انتخاب می کنم مطمئن باش تمام جوانب آن را بررسی
کرده ام و وقتی بعد از چند بار خواندن به آن دلبسته شدم بازیگرانم را انتخاب می
کنم و سعی می کنم نمایش را تا حد زیادی برای همکارانم تحلیل کنم و آن چه در ذهنم
دارم را بازگو می کنم.سپس تمرین و ارایه میزانسن ها پیش می آید اما در نهایت تکنیک
و خلاقیت خود بازیگران مهم است که چگونه عمل کنند. من سعی می کنم از کل به جز برسم
و بیشتر در طول تمرین با بازیگرانم به میزانسن های اصلی و دلخواهم دست پیدا می
کنم. چرا که اعتقاد دارم تاتر نیز مانند زندگی در لحظه اتفاق می افتد.
خزر - شما تصمیم گرفتید به متن نوشته 1330وفادار باشید
آیا فکر نمی کنید با توجه به تغییر جامعه و فضای امروز گیلان و ایران با یک
دراماتورژی و خوانش جدیدی از متن می توانستی به لحاظ زمانی و ساختاری، ضرب اهنگی
بهتر به اجرا بدهی؟
*البته من
به دراماتورژی اعتقاد دارم. ولی خوب توجه کنی در بعضی از نمایش ها ،به ویژه نمایش
هایی مانند روزنه آبی که متکی به دیالوگ گویی نسبتا فراوان است و به این روش می خواهد مقصود خود را بیان کند و کد های
شخصیتی اینگونه نمایش ها با ارائه دیالوگ هایش مطرح می شود آدم حیفش می آید که بیش
از حد به دیالوگ ها دست ببرد. آن هم روزنه آبی که نوشته مرحوم اکبر رادی هم باشد.
من سعی کردم شیوه سنتی را حفظ کنم تا به هدف نمایش و پیامی که خودم قصد دارم به
مخاطب ارایه دهم دست پیدا کنم.
خزر – محمد
عزیز از روند رسیدنت به نقش چگونه است و
کمی از شناخت کاراکتر انوش و نوع ارتباطی که با متن برقرار کردی بگو؟
*خوب وقتی
متن را خواندم با کارگردان در مورد نقش و کلیت متن شروع به بحث می کنم و پس از
ایجاد ارتباط با متن و شخصیت بازی و همسویی با ذهنیات کارگردان سعی در کشف خصوصیات
فیزیکی شخصیت می کنم. از جمله نوع راه رفتن ،نشستن،حرف زدن و ... تلاش می کنم نیت
نویسنده در مورد شخصیت و کنش های نمایشی را از دل کار بیرون بکشم و بعد دوباره با
کارگردان مطرح کرده و در طول نمایش در لحظه و در مواجهه با بازیگران دیگر به ارایه
این نقش می پردازم .
خزر- به عنوان یکی از بازیگران این نمایش از نحوه هدایت بازی بازیگران توسط کارگردان و
تلاش کارگردان برای درونی کردن نقش ها برای بازیگران بگویید؟
* به خودم
افتخار می کنم که در نمایش روزنه آبی نوشته اکبر رادی و و در خدمت کارگردانی چون
علیرضا پارسی بزرگوار بودم .زیرا که ایشان تمامی آزادی هایی را که یک بازیگر نیاز
دارد تا بتواند به خلاقیت و پویایی در نمایش و روند خلق نقش برسد را در اختیار
بازیگر قرار می دهد و هرگاه احساس کند بازیگر به راهنمایی نیاز دارد نقش خود را
ایفا می کند . به عنوان کارگردان حتی بعد از گذشت پاسی از شب هم گوشی ایشان برای
پاسخ دادن به سوالات بازیگران باز است و با خوشرویی پاسخگو هستند.
خزر - در پایان
نمایش ، مخاطب درگیر آمدن و نیامدن پیله آقا یا همان ماندن و رفتن سنت می شود
فرزندان نمی خواهند در را باز کنند و مادر به سمت در می رود تا به استقبال شوهرش
برود.آیا ورود پیله آقا به خانه به نحوی تصمیم گیری شما در اجرا برای القای نظرتان
و گرفتن لذت تردید از تماشاگر نیست؟
*قاعدتا
چنین تصمیمی نداشتم . اما با آوردن دوباره پیله آقا به صحنه به نظرم تردید
تماشاگران را بیشتر کرده ام .زیرا نقشه هایی که انوش و احسان و افشان برای رفتن از
این خانه در سر می پرورانند مورد تزلزل قرار می گیرد و من فکر می کنم حتی با آوردن
دوباره پیله اقا در صحنه پایانی تعلیق و تردید کار در آینده بیشتر هم می شود.
خزر - با تیپ ارباب های قدیم و خانه های اربابی تا حد
زیادی آشنا هستیم .خوشبختانه هنوز هم نمونه های زیادی از این خانه ها در همین محله
ساغریسازان رشت وجود دارد. بی پرده بگویم فکر نمی کنید باید سخت گیری بیشتری در
این زمینه می شد. ناسلامتی این اربابی است که یقه فرماندار و شهر دار را می گیرد و
مدام دهاتی بودن کلفت شان را بر سرش می کوبد. من عقیده دارم این دکور و این لباس
ها وکاراکتر نمی تواند همخوانی با واقعیت داشته باشد شما چطور فکر می کنید؟
* قبل از
هرچیز باید بگویم پیله آقا یک شخصیت اشرافی و ارباب زاده نیست برعکس او روستایی
فقیری بوده که نصف عمر خود را به بدترین شکل گذرانده و حتی زمانی برای گذران زندگی
حمالی هم می کرده تا زندگی را ادامه دهد. پیله آقا شخصیتی تازه به دوران رسیده که
هنوز هم آن اصالت روستاییش را حفظ کرده است و ما در اجرا هم باز او را به این سو
هدایت می کنیم و مهمتر اینکه بازیگری را انتخاب کرده ایم با این سن و سال بتواند
حدودا هزار دیالوگ را حفظ کند و روی صحنه سه ساعت بازی داشته باشد و از لحاظ بدنی
کم نیاورد. اما در مورد دکور قرارمان این بود که خانه ای به سبک خانه های اربابی
قدیمی ساغریسازان رشت بسازیم .متاسفانه با صحبت هایی که با دکوراتیو کردیم به این
نتیجه رسیدیم توان بر آمدن از پس هزینه های بالای آن دکور را نداریم و مجبوریم به
دکوری که نسبتا بتواند همان فضا را القا کند و نشان دهد اکتفا کنیم. به هر جال این
دکور با بودجه و اعتبار ما همخوانی داشت . چاره ای نداشتیم.
خزر- از بازی
بازیگران خانم نمایش برایم بگویید هر چه باشد خانم ها نقش های پر رنگی در متن و
اجرای شما دارند؟
*خانمی همسر
پیله آقا مثل چتری است که سعی می کند فرزندان و حتی شوهرش را از گزند آسیب ها حفظ
کند و وحدت و انسجام خانواده را حفظ کند کاری که مادران ما در طول سال ها بی هیچ
چشم داشتی انجام داده اند به موقع در برابر زورگویی های پیله آقا در برابر
فرزندانش می ایستد و در مقابل کسانی هم که در برابر پیله آقا قد علم می کنند می
ایستد و از او دفاع می کند.فکر می کنم الهه فرخی با توجه به تجربه بالایی که در
زمینه بازیگری پیدا کرده به خوبی از عهده
ایفای این نقش بر آمده است. خانم غضنفری (گل دانه ) که چند بازی در نمایش های دیگر
هم داشته است ولی حرفه ای ترین اجرایی که داشته این نمایش بوده که توانسته در کنار
سایر بازیگران از پس ایفای نقش بر آید. نیلوفر ارباب (افشان) پس از گذراندن دوسال
تجربه و آموزش بازیگری در این نمایش اولین بازی خود را تجربه می کند و انصافا هم
خوب به ایفای نقشش پرداخته.
خزر - اگر دوست دارید
بگویید چقدر بودجه برای اجرای این نمایش داشتید . حیف است که نمایشنامه افتخار ما
گیلانیان اکبر رادی در شهر های دیگر استان هم به روی صحنه نرود. برنامه ای برای
این مهم دارید و آیا حمایت مالی از شما خواهد شد که بتوانیم این نمایش را برای
تماشاگرهای سایر شهر های استان هم به روی صحنه ببرید؟
* بودجه! تو
که بهتر می دانی جد اکثر بودجه تاتر در استان گیلان چقدر است. این هم از آن سوال
هایی است که می خواهی طنزش کنی و دولبه می برد. من حرفی ندارم جوابت را می دهم. با
بودجه خوبی که بابت این نمایش گرفتیم خوشبختانه توانستیم برای تمام بازیگرانمان یک
ماشین صفر بخریم. بی خیال بگذریم . اگر از این بودجه و اعتباری که به ما دادند
بیشتر به ما مرحمت کنند بی شک به تمام شهر های استان سر می زنیم و نمایش را اجرا
می کنیم ولی خوب بگذار با همین رویا ها دلمان خوش باشد.
خزر - من اجرای
روز نخست شمارا دیدم و با توجه به دیدن همان اجرا این تصوررا دارم که شاهد اجرای
یک دست توسط بازیگر ها نبودیم . بعضی از بازیگر ها در حدی که انتظار می رفت بازی
نکردند .می دانم این سوال بسیار بی رحمانه است اما چقدر فکر می کنید در روند اجرا
این نقایص بر طرف شود؟
* من به عنوان
کارگردان کار از کل اجرای نمایش تا به امروز راضی هستم و کلیه بازیگرانم به نسبت
تلاش ،تکنیک و سوابق شان راضی هستم. هرکدام تمام تلاش شان را ارایه کردند و چیزی
کم نگذاشته اند اما به هر حال هیچ نمایش و هیچ بازیگری بی نقص نیست. این مشهود است
با روندی که در اجرای دوم دیدم بازی ها به یکنواختی و انسجام خود رسیده و ما در شب
های بعدی شاهد بازی های بهتری خواهیم بود.
خزر – ازشما
علیرضا پارسی و محمد شکوری متشکرم که با وجود خستگی بعد از اجرای 3 ساعت نمایش به
دعوت من جواب مثبت دادید و در این وقت شب به جای استراحت و ریکاوری با خوشرویی و
متانت بیش از دو ساعت هم پاسخگوی سوالات من شدید.
«سروش علیزاده»