جهان داستان تابع زیست فرد است، زیست انسانی که به عنوان نویسنده یا مخاطب با ادبیات سر و کار دارد. از همین رو گونههای نویی در ادبیات گاه رخ مینماید و گونههای قبلی به فراموشی سپرده میشود. یکی از گونههایی که در ایران قدمتی نه چندان طولانی دارد اما با این حال رشد فزایندهای در این سالها داشته و دیگر میتوان ادعا کرد که بیشتر آثار در این گونه نوشته میشوند "داستان شهری" است. این مقاله به صورت بسیار مختصری سعی دارد این گونه و تقابل آن با گونههای دیگر را باز بشناسد.
"ادبیات شهری" در گونهشناسی ادبی نوین، گونهی نسبتاً جدیدی از انواع ادبی است که در تقابل با ادبیات روستایی قرار میگیرد. شهر و شهروند در تعاملی دو سویه بر جهات رشد و توسعه یکدیگر تاثیر میگذارند.
داستاننویس بهعنوان عضوی از جامعه شهری در معرض انواع تاثیرات محیطی است. پس طبیعی است که عناصر زندگی شهری در داستان های او نمود بیابد. زمانی که نشانهها و نمادهای شهر حضوری گسترده و چشمگیر در اثر ادبی داشته باشند، گونهی خاصی از ادبیات شکل میگیرد که منتقدان و صاحبنظران حوزهی ادبیات آن را ادبیات شهری نامیدهاند. در حقیقت میتوان گفت داستان شهری و یا حتی شعر شهری از انواع رو به گسترش ادبیات شهری به شمار میآیند.
با گسترش شهرنشینی و ظهور پیامدهای ناگزیر آن، شهر با همهی موضوعات و اجزایش به عنصری تکرارشونده در اغلب آثار داستانی تبدیل شده است. این داستانها با داشتن عناصر تکراری و مشترک و ساختاری قابل تقلید به علت حذف جزئیات و توجه به کلیات، جایگاه مهمی را در ادبیات شهری به خود اختصاص دادهاند.
ویژگی مشترک این نوع داستان، استفاده از نمادهایی چون ترافیک، آپارتمان، زندگی کارمندی، رستوران، خیابان و مراکز علمی و فرهنگی است. بهطور کلی ویژگیهای داستان شهری را میتوان چنین برشمرد:
- بستر( مکان) داستان یکی از اجزاء تشکیلدهندهی ساختار شهر است. مثل آپارتمان، خیابان، رستوران و…
- روابط بین فردی و نوع دیالوگ آدمهای داستان متأثر از فضا و خردهفرهنگهای شهری است.
- روابط بین فردی و نوع دیالوگ آدمهای داستان متأثر از فضا و خردهفرهنگهای شهری است.
از نویسندگان این ژانر نوظهور میتوان به سیامک گلشیری، زویا پیرزاد، فریبا وفی، حسین سناپور و … اشاره کرد.
پدید آمدن داستان شهری میتواند بهانهای برای پرداختن عمیقتر به مسائل شهری و شهرنشینی باشد. این نوع داستان میتواند به موضوعاتی از قبیل: روابط انسانی در کلان شهرها، شهرهای بزرگ، متوسط و کوچک، موضوعات زندگی شهری مثل ترافیک، آپارتماننشینی، دوری از طبیعت و…، گسترش بیرویهی شهرها، هنر در شهر (داستان با لوکیشن موزه، فرهنگسرا، سینما و…) و مسائلی از این دست بپردازد.
داستان شهری میتواند سیاهیهای زندگی شهری را به نمایش بگذارد، میتواند به زندگی شهری مفهومی تازه و زیباتر ببخشد، میتواند ابعاد تازهای از این نوع زندگی را آشکار سازد و میتواند تنهایی انسان را در هیاهوی ساختمانها و ماشینها به نمایش بگذارد. این نوع داستان فضای گستردهای پیشرو دارد از دغدغههای زندگی در یک شهر کوچک کنار مرز یا یک شهر ساحلی توریستی تا یک کلان شهر چند میلیون نفری را میتواند در بربگیرد. میتواند نگاه خوشبینانه یا بدبینانهای به زندگی شهری داشته باشد و میتواند حتی از قالب شهرهای مألوف پا را فراتر بگذارد و دغدغههای زندگی در آرمانشهرها و شهرهای فوق مدرن را به تصویر بکشد.
داستان شهری در واقع داستان انسان مدرن است با تمام امیدها و آرزوهایش و با تمام اندوهها و شادیهای انسانی که با ماشین زیسته و از آن رهایی ندارد؛ دوست دارد به طبیعت پناه برد اما میداند که آرمانشهر او شهر دیگری است.
۴ نظر:
روایت پارسی عزیز خوش آمدی و خوشحالم که اسم دوستان برایت آشنا بود!!!!
سلام مهربان
به روزم با ترنه ای از جنس آزادی و .....
منتظر حضور و نقد شما هستم
با احترام علی ماندگار
وااااااااااااااااای سر سام گرفتم سروش.از قالبته؟از وبته؟همش گیر می کنه.کلمات می رن تو همدیگه...یا من دگرا می خورم ؟سرعتم هم خوبه.نمی دونم چرا هم چی میشه.
سلام.مرسی خیلی جالب بود.لطف کنید و سری هم به وبلاگ من بزنید azamoosavi.blogspot.com
ارسال یک نظر