۱۳۸۸/۱۱/۰۹

نويسنده ناتور دشت در گذشت


درود بر مهربان ياران
سلينجر بت نويسندگي جوانان امريكايي و بسياري از نويسندگان ايراني در گذشت.
چقدر اين روز ها از ادبيات دور شده ام.
عزيز من بود .
روحش شاد و در بهشت نويسندگان مقيم باد.
با احترام
سروش عليزاده
رشت
جى دى سلينجر، نويسنده معروف آمريكايى، كه با كتاب «ناتوردشت» در جهان و ايران شناخته شده است روز چهارشنبه در ۹۱ سالگى در خانه خود در نیوهمپشر آمریکا درگذشت.


پسر اين نويسنده در بيانيه‌اى به همین مناسبت اعلام كرده است كه سلينجر به مرگ طبيعى در منزل خود در نيوهمپشر درگذشت.

سلينجر كه از نويسندگان مطرح قرن بيستم به شمار مى‌رود با اثر جاودان خود به نام «ناتوردشت» كه در سال ۱۹۵۱ منتشر شد جهان را تكان داد، اثری که شهرت و محبوبيت گسترده‌اى براى وى به ارمغان آورد، ولى او در چند دهه گذشته با انزواىی خودساخته به ‌ندرت در انظار عمومى ظاهر شد.


بر اساس گزارش خبرگزارى آسوشيتدپرس، بيش از ۶۰ ميليون نسخه از رمان «ناتوردشت» در سراسر جهان به فروش رفته است. اين كتاب به رغم گذشت چندين دهه از انتشار آن همچنان بيانگر روياى بسيارى از آمريكايى‌هاست: «هرگز بزرگ نشو!»سلينجر در يادداشتى كه در سال ۱۹۵۵ براى كتاب «نويسندگان قرن بيستم» به رشته تحرير درآورد نوشت: «من آگاهم كه برخى از دوستانم در خصوص پاره‌اى از فصل‌هاى ناتوردشت غمگين يا بهت‌زده و يا بهت‌زده‌ـ‌غمگين خواهند بود. بچه‌ها از جمله بهترین دوستان من هستند. در حقيقت، تمام دوستان خوب من بچه هستند.»

وى افزود: «براى من تحمل‌ناپذير خواهد بود كه ببينم كتابم در قفسه‌هايى گذاشته مى‌شود كه دست بچه‌ها به آنها نمى‌رسد.»

آخرين كتابى كه از سلينجر منتشر شد مربوط به سال ۱۹۶۵ و با نام «پلاک ۱۶، هپ‌ورث، سال ۱۹۲۸» بود. جرى برت، يكى از همسايگان اين نويسنده، در سال ۱۹۹۹ گفت که سلينجر سال‌ها پيش به او گفته است كه حداقل ۱۵ كتاب منتشرنشده را در جاى امنى در خانه‌اش نگه می‌دارد.

سلینجر در سال ۱۹۸۰ در مصاحبه كوتاهى گفت: «من عاشق نوشتن هستم و به شما اطمينان مى‌دهم كه به طور منظم می‌نویسم. اما براى خودم مى‌نويسم، براى دل خودم. و دوست دارم كه در تنهايى اين كار را بکنم.»از سلينجر كه نام اصلى وى «جروم ديويد سلينجر» است حدود هفت اثر در ايران منتشر شده است كه از جمله آنها مى‌توان به آثارى چون «فرنى و زويى»، «تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران»، «دلتنگى‌هاى نقاش خيابان چهل و هشتم» و «نغمه غمگين» اشاره كرد.داريوش مهرجويى، فيلمساز مطرح ايرانى، نيز با برداشت آزاد از كتاب «فرنى و زويى» فيلم «پرى» را در دهه ۱۳۷۰ به روى پرده آورد.
منبع: راديو فردا
--------------------
----------
جی دی سالینجر رمان نویس آمریکایی و آفریننده اثر کلاسیک "ناتور دشت" در سن 91 سالگی درگذشته است. پسر آقای سالینجر گفت که او روز چهارشنبه در خانه اش در ایالت نیو همشایر به دلایل طبیعی فوت کرد.
جروم دیوید سالینجر فرزند یک بازرگان یهودی ثروتمند و مادری اسکاتلندی و ایرلندی بود که در سال 1919 در نیویورک بدنیا آمد و در منهتن بزرگ شد.
او رابطه سردی با پدرش داشت و کشمکش با هویت یهودیش تاثیری عمیق بر وی گذاشت.
سالینجر نگارش داستانهایش را هنگام ورود به دنیای آکادمی نظامی "ولی فورج" در منطقه ای روستایی در پنسیلوانیا آغاز کرد.
او پس از ترک تحصیل از مدرسه مک برنی در منهتن به این آکادمی فرستاده شد.
جی دی سالینجر داستان های کوتاه متعددی در نشریاتی همچون نیویورکر در دهه 40 منتشر کرد.
او در جنگ جهانی دوم در بخش ضد اطلاعات ارتش مشغول به کار شد و شاهد نبرد خونین نرماندی و عملیات بالج بود که هر دو تاثیری عمیق بر وی گذاشتند.
به گفته دخترش پگی، وی شاهد صحنه های هولناکی در اردوگاه های آلمان بود.
سالینجر در شرایط روانی بسیار دشواری بسر برد و در فرانسه با یک دکتر فرانسوی ازدواج کرد اما هشت ماه بعد به جدایی کشید.
او با انتشار کتاب ناتور دشت در سال 1951 بلافاصله به موفقیت نسبتا بالایی دست یافت.
این کتاب داستان 48 ساعت از زندگی هولدن کالفیلد یک نوجوان طغیانگر است که در شرایط روانی وخیمی قرار دارد و در حال پرسه زدن در خیابانهای نیویورک است.
با گذشت چند سال از انتشار ناتور دشت، این کتاب به انجیل نوجوانان طغیانگر آمریکا تبدیل شد و یکی از متون سالهای اول کلاسهای ادبیات انگلیسی دانشگاه شد.
داستان بلوغ -گاهی لطیف، گاهی خشن- از زبان میلیونها جوان ناراضی در دنیای مادی و تجاری.
کالفیلد به کیشی بدل شد که تنها با جیمز دین قابل مقایسه بود. اما این رمان بر مارک دیوید چپمن نیز نفوذی منفی داشت.
دیوید چپمن مدعی بود که جان لنون را کشت تا تبلیغی باشد برای کتاب سالینجر.
اما سالینجر تقریبا بلافاصله پس از انتشار کتاب ناتوردشت دچار سرخوردگی شد.
او از مصاحبه و ارتباط با مردم تنفر داشت و بقیه زندگی خود را در انزو گذراند.
او سه کتاب دیگر منتشر کرد که همگی بسیار موفق بود.
شاید موفق ترین آنها "فرنی و زویی" بود اما به گفته منتقدان همگی فاقد شادابی کتاب ناتوردشت بودند.
سالینجر از سا ل 1965 به بعد کتابی منتشر نکرد و به هیچ وجه حاضر نشد با کسانی که بدنبال نوشتن زندگینامه او بودند ملاقات کند.
دادگاه عالی آمریکا در سال 1987 به نفع سالینجر رای داد و منتقد ساندی تایمز را به دلیل نقض حق مالکیت معنوی نامه های چاپ نشده سالینجر در کتابش مجرم شناخت.
سالینجر در طول زندگی خود همواره با زنانی دوست شد که از خودش جوانتر بودند. او در 35 سالگی با کلر داگلاس 19 ساله در سال 1954 ازدواج کرد. آنها دو بچه داشتند اما در سال 1967 از هم جدا شدند.
او پس از آن به مدت 30 سال با زن دیگری بنام کالین اونیل زندگی کرد.
سالینجر خود را "بودایی شکست خورده" نامید. او همیشه لباس آبی مکانیک ها را می پوشید و هر وقت به رستوران محلی می رفت در آشپزخانه غذا می خورد تا از مردم دور بماند.
اگرچه سالهاست که از انتشار آخرین اثر سالینجر می گذرد اما دوستان او می گویند که حداقل 15 اثر آماده چاپ دارد.
گفته میشود که این آثار پس از مرگ او یا چاپ خواهد شد و یا نابود.
منبع:بي بي سي

۱۴ نظر:

دست خیال گفت...

دو روزی سفر بودم و از اینترنت دور و الان که بالاترین را باز کردم خبر را خواندم.چقدر ناخواسته دوستش داشتم بابت آنهمه تنهایی اش ( حالا خودخواسته بود یا نبود مهم نیست)
تنهایی بعضیها هم خیلی بزرگ است به اندازه خودشان

داستانسرا(عمولی) گفت...

خدا واقعا رحمتش کنه.چقدر با ناتوردشتش حال کرده بودم و یه زمانی کلا نثرمو تحت تاثیر قرارداده بود.

شكوفه گفت...

سلام سروش عزيز

چندي است كه درگيري هاي غير منطقي داشتم . اما دوباره آمدم .
همجنان منتظر نقدت هستم .

شكوفه

http://lovesicke.blogfa.com

آیسان گفت...

سلام سروش جان
میتونی یه رمان خوب و پر بهم معرفی کنی؟

آیسان گفت...

سلام سروش جان
میتونی یه رمان خوب و پر بهم معرفی کنی؟

Unknown گفت...

ايسان عزيز درود
بستگي دارد كه چه نوع رماني دوست داري؟
ايراني و يا خارجي
و يا چه نوع سبكي را دوست داري؟

محسن تاجیک گفت...

سلام سروش عزیز.. من به روزم ومنتظر

شهرام بیطار گفت...

متأسف شدم سروش عزیز
با اینکه نمیشناختمش
اول فکر کردم نوشته نویسنده این وبلاگ در گذشت
یه لحظه شوکه شدم
بعد دیدم نه بابا زنده ای




با درود و سپاس فراوان : شهرام

آزاده گفت...

خدا بیامرزتشون

سایه سپید گفت...

چقدر متاسف شدم از شنیدن این خبر....
سلینجر با کتاب ناتور دشت یکی از نویسندگان محبوب من شد....کتاب فرنی و زویی رو هم تازگی ها خریدم ولی وقت نکردم مطالعه ش کنم...
ولی واقعا نوع نوشته هاش آدمو تحت تاثیر قرار می داد....
حیف.....خدا رحمتش کنه....و امیدوارم اون 15 تا کتابش رو هم پیدا کنن و چاپ بشه....

سایه سپید گفت...

در شیراز زندگی کردن گاهی حس خوبی است...وقتی پر از شعر می شوی.....وقتی از هواش مست می شوی...
نه غیر از اون...

نوا گفت...

روحش شاد.

داستانسرا(عمولی) گفت...

شلاااااااااااااااااام،خوفی؟؟؟؟؟؟؟آقا خدا رحمتش کنه دیگه انگار تا چهلم نگیری براش دس بردار نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

داستانسرا(عمولی) گفت...

از عمولی به خانوم خوشحال:
عمه سادات چرا کامنتدونیتون باز نمیشه؟مجبور میشیم اینجوری تونل بزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟:(