۱۳۹۳/۰۱/۰۷

 شعری از "میترا فردوسی"

هر کس زمان هایی را لای دفترهای کاهی جست و جو می کند ...
هر کس رویاهایی داشته که حالا زمان انکارشان فرا رسیده است
هر کس در تکرار خویش زندگی می کند ...
من اما
بی هیچ گذشته ای،
تنها عابری هستم که هر روز سر زده خیابان را غافلگیر می‌کند
هر روز منقطع بر رد پای روز پشین خود
روی سنگ فرش ها نقاشی می کشد..


کسی که شب ها فارغ از مرور ها
تنها به صدا ها گوش می دهد
به صداها نگاه می کند
صداهایی که از
از لای روزنه های مشبکی شب
از کانال کولر
از گوش میانی... عبور می کنند
اری صداها تنها عبور می کنند
تو هم که می خندی
می بینم صدات عبور می کند از بهت من
که دور می شود صدات

و تنها ته نشینی بر حافظه می ماند...
×××
پاپیچ چشمانم نشو...
ببین من شاعر عاشقانه های شیک و شریف،
من شاعر وصل و هجران های فلسفی نیستم ...
سردرد می گیرم فقط از عشق
گاهی خمیازه ...
گاهی هم دیوانه گی هایم به همین کافه های نزدیک می رسد
گاهی در یک چایی حل می شود
خورده می شود ...
گاهی در یک مکث، طولانی می شود...مضمن می شود...
ببین من خیلی وقت پیش فاتحه ی روزهای سر به زیر را خوانده ام
این دیوانه ای که روبه رویت نشانده‌ای
ادامه اش دارد توی خیابان لی لی می کند
می دود
جیغ می کشد
ببین این زن
عصیان مسلمی است که سادگی
در چشمان معصومیت زده اش
سوال های پیچیده ای طرح کرده است
ببین
هوای خودم را داشته باش
این زن سر به هوا
مزه باد زیر زبانش رفته و ذاتی ش شده سرگیجه..
ببین همین حالا هم
حال وهوای شهرویوری ام سرما خورده روی تخت دراز کشیده دارد هذیان می گوید
/ می بینی خیلی عجیب است
فرو رفته ام توی روزها و شب ها و هی نعش خسته ام را، خورشید و ماه دست به دست می کنند
یادت هست قبل ترها
وقتی که دستانم تازه بالغ شده بودند
توی دفترت نوشتم از روز بدم می اید
از نور
از روزمرگی
از نور مرگی
؟
یادت هست چقدر من و تو و دفتر و خودکار از کشف این شباهت بی معنی خندیدیم...
حالا ببین چقدر تلخ شده‌ام ...
ببین چقدر روزها در من رسوخ کرده اند...
ببین چطور سوال های بدخیمت
رشد می کنند
ببین چطور داستان بدون حل معماهایش
به تعلیق می رسد
ببین چگونه در تعلیق می ماند
و این کلاغ سرگردان کوچه و خیابان می شود و می ترسد.../
×××
می ترسم..
تو می دانستی من از دنبال کردن لب هایت می ترسم
و از خیرگی های نابلد کلمات ناگفتنی ت
اصلا من از ترس ترسیدن بود که
صراط مسقیم همراهی ات را دور زدم
...
دیدی
نیالوده به تو
چقدر خاطره درو کردم
اما بس است ....
/حالا وقت مرور کردن است
وقت فرار
وقت برگشتی شکوهمند به گذشته
وقت تمام کردن ترس های نیمه کاره رها شده
وقت فرو رفتتن در گسل ها
می دانی.. وقتی که می ترسی
وقتی که خیلی می ترسی
هیچ جایی امن تر از عمق فاجعه نیست
باید از ترس زلزله های احتمالی
به درون گسل ها خزید
می دانی... تنها وقتی که به کانون فاجعه نزدیک باشی
کنترل ترس ها ممکن می شود...
/شب شهریور 91/
«میترا فردوسی»

۱۳۹۲/۱۲/۱۶

نامزدهای سیزدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری اعلام شدند

نامزدهای سیزدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری اعلام شدند. در این دوره، فهرست آثار واجد شرایط (نخستین رمان یا مجموعه ­داستان نویسنده که برای اولین بار در سال ۱۳۹۱ در ایران منتشر شده بودند) تهیه و در سایت بنیاد گلشیری منتشر شده است.
فرزانه طاهری، مدیر بنیاد و جایزه ادبی هوشنگ گلشیری
به گزارش بنیاد گلشیری فهرست آثار واجد شرایط در طی چند ماه تکمیل و اصلاح شده. همچنین کتاب‌هایی که در سیزدهمین دوره جایزه بنیاد گلشیری با هم رقابت می‌کنند تهیه شده و در اختیار داوران قرار گرفته است.
بنیاد گلشیری در سایتش گزارش داده است که مجموعه داستان‌های «بهت‌زدگی و داستان‌های دیگر» از پیام ناصر (نشر مرکز)، «در هوای گرگ و میش» از محسن عباسی، (رخداد نو)، «شما از کجا بادمجان می‌‌خرید» نوشته دینا کاویانی (هیلا)، «کاج‌های مورب» از علی چنگیزی (چشمه)، «کتلت سرد» نوشته امید پناهی ‌آذر (هیلا) به عنوان نخستین مجموعه داستان‌های این نویسندگان، نامزد دریافت جایزه گلشیری شده‌اند.
این آثار توسط هلن اولیائی‌نیا، شاپور بهیان، علی خدایی، مهدی ربی و فرهاد کشوری بررسی می‌شوند.
همچنین «دکتر داتیس»، نوشته حامد اسماعیلیون (زاوش)، «گرمازده» از مهام میقانی (چشمه)، «نامحرم» نوشته یاسر نوروزی (آموت) و «یک رمانس دانشگاهی مرگبار» از محمود سعیدنیا نخستین رمان‌ها و داستان‌های بلند نویسندگانی هستند که در سیزدهمین دوره جایزه بنیاد گلشیری با هم رقابت می‌کنند.
داوران بخش رمان عبارت‌اند از فرشته احمدی، محمد حسینی و کامران سپهران.
فرزانه طاهری، مدیر عامل بنیاد گلشیری پیش از این به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته بود: «انتظاری که از ارشاد و سایر سازمان‌ها و نهادهای حکومتی وجود دارد این است که از در اختیار گذاشتن سالن‌ها برای برگزاری مراسم‌های اختتامیه نهراسند. همچنین برداشتن نگاه‌ امنیتی و سنگ‌اندازی‌های مختلف که در مراحل مختلف برگزاری جایزه ما را آزار می‌دهد، انتظار دیگر ماست.»
بنیاد گلشیری در سال‌های گذشته همواره با مشکلات عدیده‌ای، از جمله مشکلاتی در زمینه تهیه سالن برای برگزاری مراسم اهدای جوایزش مواجه بوده است.
مدیر عامل بنیاد گلشیری در این زمینه گفته است: «مسئولان باید بدانند که این سالن‌ها از پول مالیات من و شما ساخته شده‌اند و ما به لحاظ مدنی و قانونی حق استفاده‌ از آنها را داریم؛ حقی که سال‌هاست از ما گرفته شده است.»